یک کاپوچینو | کافه چی
یک کاپوچینو | کافه چی

یک کاپوچینو | کافه چی

اوج

1.
گویا زمین گرده و هبوط نبودنت منو به اوج آن سو برده
دست من نیس ! اوج مرا رفته
من که گفتم دل خودمو بده، همون که عاشقت نبود
خودت ابروتو انداختی بالا و زیرلب گفتی "نوت چ"
آخ که دلم برای ابرو بالاانداختناتم ...
+رقصنده (دوسطر اول البته)

2.
بهت گفتم اسمت خیلی قشنگه؟
یه حس خوبی توش هس یه چیزی بین پرواز و رهایی
+یه دوست

3.
تمام صندلی های ایستگاه مترو رو دنبالت گشتم
نیستی!
لبخندت نیست
تنهایی اوج می گیرد در این گرمایی بی پابان تیر
کی تموم می شوی؟ باور کن دوست داشتی نیستی.
بیا بریم بهمن.
"بهمن دوست دارم."
اون جوری هر چندوقت می دیدمت، یادم میرفت مال من نیستی
این جوری همش یادم هست مال نیستی
نه می تونم بخوابم با رویایی بودنت نه بیدار بمونم با کابوس نبودنت

انگاری رنگ ها هم با من خداحافظی کردند بعد تو

+"دختررنگ رنگی"