یک کاپوچینو | کافه چی
یک کاپوچینو | کافه چی

یک کاپوچینو | کافه چی

خواب با صدا

تا حالا همه اش از خودم می پرسیدم 

خواب هایم صدا هم دارند !؟


ادما ها رو میبینم با هم حرف  میزنیم ولی , صدا ...


خواب یک صدا رو دیدم , شاید باید بگم 

خواب یک صدا رو شنیدم .


Best Foreign Language Film

Golden Globe Award 2012

Best Foreign Language Film

A SEPARATION


من از طرف خودم تبریک میگم 

اول به فرهادی و همه اعضای تیمش بعدش هم به همه اونایی که مثل من خوشحال شدن .

p align= ادامه مطلب ...

بازی

جفت پا  بپرم بالا و پایین 

دست هام رو هم مشت کنم 

بگم :

نه ... نه ... نه ، منم بازی !


آنجا ...

http://s1.picofile.com/file/7248553331/DSC007901_600.jpg 

دریا ، با تمام بزرگی اش تنهاست.. و سرش را که بر ساحل می گذارد.. صدای آرامشش.. آرامشی غریب در من میشود... (شاید یه دوست ) 

سفر

بسیار سفر باید تا پخته شود خامی
صوفی نشود صافی تا درنکشد جامی

ادامه مطلب ...

شکست

شکستن سکوتم ، دل می شکند.


سکوت

سکوت تو اوج عصبانی بودن 

چه لذتی دارد !


وقتی مطمئن میشی حرفات مثل گلوله می سوزاند 

وقتی مطمئنی بعدش ، همه را ناراحت کرده ای 

سکوت لذت بخشه 

و دردش تنها برای خودت است .



پی اس :

گاهی وقتا فقط پدر ها درک می کنند 

و پدر ها میفهمند 

و پدرم میفهمد ، میشناسد و درک می کند پسرش را ...

بهتر از هر موجود دیگری 


خاطره ها

هنوز یادم است آن همه لحظه را 

بیشتر پنج شنبه ها 

ما چهار نفر پایه ثابت بودیم 

من + اقای میم + اقای وی + اقای بی و گاهی اقاپی و رستوران "ع"

مگه میشود فراموش کرد ان سال ها را 

16 سالگی را

تلاش را ...

چند سال گذشته .


...


پی اس 1:

برادر جان خیلی خوشحالم کردی .

در میان این همه تلخی خبر شیرینی رساندی به من .

امیدوارم همانی بشه که می خواهی .

پی اس 2:

ایشالا که جواب ازمایشتون ...!حالا جواب ازمایش باید مثبت  باشه یا منفی ؟

-باید منفی باشه .

خب ایشالا که منفیه 





رسمی ، معذرت خواهی رسمی

معذرت خواهی رسمی 

چه شکلی است این معذرت خواهی رسمی 

دفعه اول مان است .

فکر کنم این شکلی باشد 

کت شلوار لازم داشته باشم و البته کراوات 

و یه دسته گل 

بایید اصلاح هم بکنم 

حالا باید 

راست بایستم 

و بگم

"معذرت می خواهم"

واقعا معذرت می خواهم 







پی اس :بهت بده کارم ، یک معذرت خواهی رسمی .

سکوت

سکوتی که نشان زضایت نیس 

نشان از چیز دیگری ست ، شبیه درد دل می ماند ...

شیطان

نمی دانم چه گفته ای در گوش هایش

که امد سمت تو دنیا 

                              راضی شده بود 

                             به سجده کردن ، شیطان 

تلاشت بیهوده است

نه... نه ... نه 

قبول نیس ... این نامردیه ، دنیا 

من و تو چشم تو چشم شدیم

منو خودت ، تو داری از پشت خنجر می کشی برایم 

تو داری بهم میزنی بازیمان را 

تو رفتی سراغ همه داشته هایم

تو داری ادم جدید وارد بازیمان می کنی

می لرزانی پشتم را 

لرزشش تا چشم هایم  می اید 

تو فکر کردی میبری این جوری !؟


می لرزد این پشت لعنتی این شانه ها 

ترس وجودم را برداشته تا انحلال نفسی فاصله دارم .


تو فکر کردی میبری این بازی را !؟


تلاشت بیهوده است ... نمی گذارم 


حتی اگر همه رو وارد بازی کنی 

حتی اگر تک تک از من بگیریشان

چند تایشان را بردی با خودت تا حالا ؟




  تلاشت بیهوده است ... نمی گذارم .

                                                  تلاشت بیهوده است.  



ایستاده ام

ایستاده ام اینجا 

ایستاده ام در تنهایی

ایستاده ام پشت این دیواری که به دور خودت کشیدی 

ایستاده ام پشت دیواری که هر روز بلند و بلند تر می شود ارتفاعش 

ایستاده ام با دست هایی سرد و خالی ام 

ایستاده ام تا ...

تا ...

  نظاره گر طلوعت باشم ، خروجت از تنهایی

                                                           خورشید





پی اس :

یه وقتای همه نیاز دارن که تنها باشن .


آشفته

بسی اشفته است ، ذهنم

در این اشفته بازار ذهنی ام 

یه قیچی می خوام تا ارتباطم را با همه ی گذشته قطع کنم .

و یه پتک ، بشکنم این بت  غرور را ...

افسانه شکارچی

افسانه چکارچی یا مرگان

داستان یک شکارچی ست، که عاشق می شود  

شرط عشق 

شکار صد ام است  

تیرش به طرقه ی می خورد   

طرقه ای که به سوی خورشید پرواز می کند 

دنیا و خورشید در پس نجات پرده اند ، شاید اب چشمه حیات در بالای کوه بتواند پرنده را نجات دهد ...  

در نهایت برای نجات طرقه به بالای کوهی می رسد اما چشمه خشک شده ... 

 

 

شکارچی تمام توانش را در راه از دست داده

پاپوش هایش را در عوض  نشان دادن راه داده است 

پاهایش زخمی اند ...

چشمه هم که خشک شده 

طرقه هم دارد میمیرد ...

مغی که انجا زندگی می کند  به او می گوید 

با تمام توانش طرقه را به سوی سپهر و خورشیدش پرواز دهد ...

طرقه در اوج پر می گیر و به سوی خورشید پرواز می کند .



پی اس 1:

این یه افسانه است ، با چند پایان ...

پی اس 2:

یک افسانه شکارچی دیگر هم وجود دارد که برای صورت فلکی شکارچی ست .

پی اس 3:

نه فرو می رود که راحت بخندم 

نه بیرون می ریزد که راحت بگریم 

پی اس 4:

مدتی زمان لازم است...

پی اس 5:

مدتی زمان لازم دارم .

پی اس 6:

هایکو

گلوله در سینه
مردی به ادامه حیات خویش می کوشد
در کوه های تابستان
 

I.هایکو شعر ژاپنی 

+ شاعر  توشی،ترجمه : احمد شاملو , ع. پاشایی

+کندو


ترکوندن

مثل بادکنک ترکوندن میمونه 

اما اینجا 

 توی گلو می ترکه...

puzzle

'گسسته ...

تکه تکه ...

تکه های کوچک 

کم کم تصویری ظاهر می شد