نشسته روی یه نیمک تو نقطه ی B...
گفت خدافظ رفت ، خورشید
حالا تنهاست ...
فکر می کند تو سرمای تنهایش
رسیده است خانه اش ، خورشید.
هنوز تو نقطه ی B نشسته ...