-
تابلوی نقاشی
جمعه 8 اردیبهشت 1391 16:20
من و یک تابلوی نقاشی من و یک اقیانوس رنگ من و یک حس گنگ
-
سین
یکشنبه 3 اردیبهشت 1391 13:47
سین اسمم را نکش !
-
باور
شنبه 2 اردیبهشت 1391 00:54
به کدام سو ؟ آشفتگی ! نمی خوام باور کنم . چه میکنی؟ چه میکنی؟ درین پلید دخمهها سیاهها، کبودها بخارها و دودها؟ ببین چه تیشه میزنی به ریشهٔ جوانیت به عمر و زندگانیت به هستیت، جوانیت تبه شدی و مردنی به گورکن سپردنی چه میکنی؟ چه میکنی؟ چه میکنم؟ بیا ببین که چون یلان تهمتن چه سان نبرد میکنم اجاق این شراره را که...
-
ساقی بد نام
جمعه 25 فروردین 1391 00:49
بشکن سکوت را ذل به دریا بزن ... ای مست ای مست ترانه خوف سکوت ترسناک تر از نرد صلح است ساقی بد نام ما ، ساغری شکسته دارد . + فکر کن همین جوری داری تو وبلاگای دیگه می چرخی و می خونی بعد یه جا میبینی wow مستقیم از رو نوشته هات کپی کردن ... نکنید ... کپی نکنید ! Copyright 2010-2012. ACappuccino.BlogSky . All rights...
-
هارونیه
سهشنبه 15 فروردین 1391 13:29
+ هارونیه ،توس ،مشهد 36° 28′ 47.88″ N, 59° 30′ 24.68″ E
-
SPRING
شنبه 12 فروردین 1391 13:34
-
گوجوچینو
پنجشنبه 10 فروردین 1391 17:43
عکس چندتا گوجه (گوجوچینو) در ادامه مطلب.
-
پنجه های استیل
شنبه 5 فروردین 1391 16:56
چرخش نور و رنگ کفش های بدون پاشنه نواخت ساز اوای پیانو و ارکستر ... ایلیچ چایکوفسکی چرخش دلبرکان سفید پوش دریاچه ای پر از قو ، آن هم عاشق Zurich Ballet’s Swan Lake
-
نوروز
سهشنبه 1 فروردین 1391 11:27
شادی این جشن نو نوروز نوروز روز هایت نوروز روز هامان بهار همه اش برای من با تو شاد باشی شاد تر از همیشه +حال نو دارم،امشب.
-
صفحه
یکشنبه 21 اسفند 1390 22:02
چند خط روی میزم است چند خط روی کاغذم چند خط روی وبلاگم چند خط روی رویاهایم چند خط روی اسم من چند خط روی اسم من چند خط روی دستم چند خط روی دستت چند خط روی دست هامان چند خط روی میزم ... یک صفحه می شود !؟ یک صفحه می شوند این خط ها یک صفحه بدون حاشیه یک صفحه پر از خط یک صفحه پر از خط های من یک صفحه پر از خط های من . +...
-
اقیانوس
جمعه 12 اسفند 1390 07:54
لحظه ای در رفتن ت درنگ کن فقط لحظه ای درنگ کن بنگرم ژرفای آن اقیانوس نهان را بگذار بنگرم بگذار ببینم بگذار دل دهم بنگر در من ... روح من بگذار دنیا به انتظار بماند، لحظه رفتنت را .
-
سر خو شا نه
یکشنبه 30 بهمن 1390 19:36
جلو آینه می ایستم و به عمق چشمانم می نگرم هنوز در من است ، غرور هنوز در من است ،حس پرواز هنوز در من است ،دگرگونی هنوز در من است ،طعم مرگ هنوز در من است ،مردانی فراموش شده هنوز در من است ،دوست داشتن هنوز در من است ،کلی کد هنوز در من است ،سکوتی بی پایان هنوز در من است ،مرگ تک تک خاطراتم هنوز در من است ،هیجانی تخلیه نشده...
-
دو قدم این ور خط
یکشنبه 30 بهمن 1390 11:22
این همه درباره ی سال و زمان حساسیت نشان ندهید. شما که در کار شعر و شاعری هستید نباید زیاد سخت بگیرید. زمان مگر چیست؟ خطی قراردادی که یک طرفش گذشته است و آنقدر می رود و می رود تا به تاریکی برسد. طرف دیگرش هم آینده است که باز دو سه قدم جلوتر میرسد به تاریکی. خب همه اینجوری راضی شده ایم و داریم زندگی مان را میکنیم. بعضی...
-
چشم های خیس
شنبه 22 بهمن 1390 14:56
تا حالا گریه کردید !؟ وقتی گریه می کنید ، چشماتون باز اند یا بسته ؟ دوست دارید چشماتون رو ببندید و گریه کنید یا با چشم های باز گریه کنید ؟
-
باز هم باران
شنبه 22 بهمن 1390 14:33
باز هم باران باز هم آن روزها و شب هایی که همرنگند روز هیچ از روز پیدا نی و شب از شب نگسلد گویی آه.... گویا باز هم باید هفته ای را رفته پندارم هفته ای زرین از شبانروزان فروردین غرق خواهد گشت در بیهودگی شاید بس که باران شبانروزی آید و آید و دریچه روزنی زین سقف ماتم فام نگشاید *** باز هم آن روز و شب هایی که تاریکند روز...
-
سفر
دوشنبه 17 بهمن 1390 21:00
سفر به شرق سفر به سرزمین خورشید سفر به سرزمین چشم های بادامی رسالتی در پس افکار و سفر سفری برای پایان یک فریاد امانتی در آغوش سوسن امانتی مهم تر از خود آیدا ، مهمتر از شعر و ترانه مهمتر از فردا مهمتر از واژه مهمتر از صدایم از غرب و تابش خورشید نخست بر من بعد به دنیا سفری در سرما و بوسه به دست یلدا پاداش این پیامبر بود...
-
پاتیناژ در بیمارستان
سهشنبه 4 بهمن 1390 02:26
اینجا خیلی سرده هر چی این بخاری را زیاد می کنم گرم نمی شود ... سرد است . صدا زدن بعضی ها حتی وقتی که مطمئن باشم نمی شنوند ، باز هم قشنگ است برایم صدایت زدم و تو نشنیدی... . شاید این سرما از سی سی او بیمارستان مانده است در جانم ، چقدر سرد بود و بو میداد،اما نه بوی الکل ، بوی مرگ سرد بود . اینجا هم سرد است ، فقط بو نمی...
-
خواب با صدا
پنجشنبه 29 دی 1390 13:44
تا حالا همه اش از خودم می پرسیدم خواب هایم صدا هم دارند !؟ ادما ها رو میبینم با هم حرف میزنیم ولی , صدا ... خواب یک صدا رو دیدم , شاید باید بگم خواب یک صدا رو شنیدم .
-
Best Foreign Language Film
دوشنبه 26 دی 1390 22:42
Golden Globe Award 2012 Best Foreign Language Film A SEPARATION من از طرف خودم تبریک میگم اول به فرهادی و همه اعضای تیمش بعدش هم به همه اونایی که مثل من خوشحال شدن . p align=
-
بازی
شنبه 24 دی 1390 18:20
جفت پا بپرم بالا و پایین دست هام رو هم مشت کنم بگم : نه ... نه ... نه ، منم بازی !
-
آنجا ...
شنبه 24 دی 1390 14:11
دریا ، با تمام بزرگی اش تنهاست.. و سرش را که بر ساحل می گذارد.. صدای آرامشش.. آرامشی غریب در من میشود... (شاید یه دوست )
-
سفر
شنبه 24 دی 1390 13:59
بسیار سفر باید تا پخته شود خامی صوفی نشود صافی تا درنکشد جامی گر پیر مناجاتست ور رند خراباتی هر کس قلمی رفتهست بر وی به سرانجامی فردا که خلایق را دیوان جزا باشد هر کس عملی دارد من گوش به انعامی ای بلبل اگر نالی من با تو هم آوازم تو عشق گلی داری من عشق گل اندامی سروی به لب جویی گویند چه خوش باشد آنان که ندیدستند سروی...
-
شکست
سهشنبه 20 دی 1390 21:50
شکستن سکوتم ، دل می شکند.
-
سکوت
یکشنبه 18 دی 1390 00:37
سکوت تو اوج عصبانی بودن چه لذتی دارد ! وقتی مطمئن میشی حرفات مثل گلوله می سوزاند وقتی مطمئنی بعدش ، همه را ناراحت کرده ای سکوت لذت بخشه و دردش تنها برای خودت است . پی اس : گاهی وقتا فقط پدر ها درک می کنند و پدر ها میفهمند و پدرم میفهمد ، میشناسد و درک می کند پسرش را ... بهتر از هر موجود دیگری
-
خاطره ها
شنبه 17 دی 1390 12:17
هنوز یادم است آن همه لحظه را بیشتر پنج شنبه ها ما چهار نفر پایه ثابت بودیم من + اقای میم + اقای وی + اقای بی و گاهی اقاپی و رستوران "ع" مگه میشود فراموش کرد ان سال ها را 16 سالگی را تلاش را ... چند سال گذشته . ... پی اس 1: برادر جان خیلی خوشحالم کردی . در میان این همه تلخی خبر شیرینی رساندی به من . امیدوارم...
-
رسمی ، معذرت خواهی رسمی
جمعه 16 دی 1390 00:28
معذرت خواهی رسمی چه شکلی است این معذرت خواهی رسمی دفعه اول مان است . فکر کنم این شکلی باشد کت شلوار لازم داشته باشم و البته کراوات و یه دسته گل بایید اصلاح هم بکنم حالا باید راست بایستم و بگم "معذرت می خواهم" واقعا معذرت می خواهم پی اس :بهت بده کارم ، یک معذرت خواهی رسمی .
-
سکوت
پنجشنبه 15 دی 1390 18:44
سکوتی که نشان زضایت نیس نشان از چیز دیگری ست ، شبیه درد دل می ماند ...
-
شیطان
پنجشنبه 15 دی 1390 11:56
نمی دانم چه گفته ای در گوش هایش که امد سمت تو دنیا راضی شده بود به سجده کردن ، شیطان
-
تلاشت بیهوده است
چهارشنبه 14 دی 1390 23:59
نه... نه ... نه قبول نیس ... این نامردیه ، دنیا من و تو چشم تو چشم شدیم منو خودت ، تو داری از پشت خنجر می کشی برایم تو داری بهم میزنی بازیمان را تو رفتی سراغ همه داشته هایم تو داری ادم جدید وارد بازیمان می کنی می لرزانی پشتم را لرزشش تا چشم هایم می اید تو فکر کردی میبری این جوری !؟ می لرزد این پشت لعنتی این شانه ها...
-
ایستاده ام
چهارشنبه 14 دی 1390 13:29
ایستاده ام اینجا ایستاده ام در تنهایی ایستاده ام پشت این دیواری که به دور خودت کشیدی ایستاده ام پشت دیواری که هر روز بلند و بلند تر می شود ارتفاعش ایستاده ام با دست هایی سرد و خالی ام ایستاده ام تا ... تا ... نظاره گر طلوعت باشم ، خروجت از تنهایی خورشید پی اس : یه وقتای همه نیاز دارن که تنها باشن .