-
گره باز
شنبه 31 تیر 1391 16:37
-
۱۰۲۰۳۰۴۰
پنجشنبه 29 تیر 1391 23:12
بیا بازی کنیم من چشم میذارم بعدش میشمارم . می خوام وقتی شماردنم تموم شد تو نباشی، من نباشم ! نه ما باشیم ... بقیه نباشن . فقط من باشم و تو بیا می خواهم صداتو بشنوم . می خواهم همه میخکوب نگاه کردنم به تو باشن بگو دوستات به نگاهم نخندد، بیا وایسا با تو ام ... آهای کجا !؟ باز که رفتی و من هیچی نگفتم ... بیا دارم میشمارم:...
-
سلام
پنجشنبه 29 تیر 1391 22:44
سلام گاهی گفتن همین سلام هم خیلی سخت تر از اونی میشه که بنظر میاد . خوبی شما ؟
-
یک فرشته در اتوبوس
سهشنبه 27 تیر 1391 00:57
آن مسیر لعنتی چرا انقدر زود به پایان رسید من پیاده می شدم و تو اما خواب بودی تو انقدر پُرناز خوابیده بودی که بایید صدایت می زدنند فرناز من پیاده می شدم و کمک راننده اربده کشید "کسی جا نمونه" من فریاد زدم، زیر لب "لامذهب داد نزن مگه نمی بینی خوابیده آن فرح ناز". شکوه آن همه زیبایی را کجا دوباره به...
-
مثل وبلاگم
شنبه 24 تیر 1391 21:04
مثل وبلاگم و نوشته هام آشفته است ذهنم مدام در طلاتم و بی وزنی یک اقیانوس در انتهای هستی و نیستی +کسی چه میدونه شاید میون این فنجون های نشسته کاپوچینو کسی سراسیمه به دنبال عشق می گردد... . +چند وقتی که از اولین بار ها خبری نیست. ++اولین باری که ازشدت درد(فیزیکی) نمی تونی شب رو بخوابی و تا صبح به خودت می پیچی و حتی روز...
-
Ubisoft Tom Clancy's Ghost Recon: Future Soldier ـ بخش اول
شنبه 24 تیر 1391 20:23
Future Soldier اخرین نسخه سری بازی های Tom Clancy's Ghost Recon که دو ماه پیش توسط کمپانی Ubisoft وارد بازار جهانی شده. قبل از اینکه بخواهیم بریم سراغ خود بازی باکوه ی از نام ها طرف هستیم که این بازی به دنبال خودش یدک میشکه. Ubisoft کمپانی که حالا بعد از چند سال حضور و چندین بازی موفق می تونه حرفی برای گفتن داشته...
-
عشق
شنبه 24 تیر 1391 20:03
کسی چه میدونه شاید میون این فنجون های نشسته کاپوچینو کسی سراسیه به دنبال عشق می گردد...
-
مریم
چهارشنبه 21 تیر 1391 21:54
... دست هامو حلقه کنم دور کمرش در گوشش بگم :"مریم من بی کس نیست". هر چقدر من سردم تو گرم . ... مریم من کمی تنهاست، تنها بوده و روزهای سختی رو پشت سر گذاشته، همین. همه چی درست می شه . ...
-
babel
چهارشنبه 14 تیر 1391 09:42
چشمانتان را ببندید و این موزیک رو گوش کنید بعد بگید چه حسی بهتون دست می ده . ساخت کد آهنگ ساخت کد موزیک آنلاین + نظرات برای همه نمایش داده نمی شه . ++ لینک دانلود +++ می تونید اینجا بگید حستون رو .
-
نقاشی
سهشنبه 6 تیر 1391 16:40
می خواهی با انگشتانم روی تنت نقاشی کنم بعد توی آینه نشانت دهم که در بهشت ایستاده ای با سیبی گاز زده؟ ... می شود اگر دستم خط خورد از اول شروع کنم؟ اصلاً می شود از بهشت برویم تا ببینی چیزی کم نیست؟ ... می خواهی با چشمهام تو را نفس بکشم که دلت بریزد و لبهات بلرزد؟ ... می خواهی کف دستت را بو کنم ببینم بوی کدام گیاه کمیاب...
-
آغوش
سهشنبه 30 خرداد 1391 09:20
یک آغوش برای فریاد رنج برای لحظه ای آرامش برای درک برای خاطره شدن برای یک اولین بار یک آغوش برای درد دل برای گرم شدن و یخ نبستن در سرمای زندگی یک آغوش برای گریستن یک آغوش از تو یک آغوش برای حس بودن یک آغوش حتی ا...
-
شاهزاده ی غرورم
چهارشنبه 24 خرداد 1391 20:34
در درونم یک شاهزاده میزیید، شاهزاده ای مغرور گاهی میرود شکار، آسوده میشود جانم . امیدوارم به این زودی ها چیزی شکار نکنه که بخواهد برگرده ...
-
دستنبو
شنبه 20 خرداد 1391 13:57
زندگی حتی تو هوای 34+ درجه شهر بازهم سرده گاهی وقتا مثل دستنبو میشه این زندگی، بوش خوبه ولی لذتی تو خوردنش نیست بعدش معلوم نیست چی پیش میاد. فقط بوشه که خوبه . کابوس رهایم نمی کنه انگار بیخوابی و سردرد . +من به دستنبو حساسیت دارم، اگه بخورم هیچ کس نمی دونه بعدش چی میشه . ++ دستنبو یه جور میوه ست شبیه خربزه و طالبی که...
-
Jack Teagarden & His Band
یکشنبه 14 خرداد 1391 13:48
And now the purple dusk of twilight time Steals across the meadows of my heart High up in the sky the little stars climb Always reminding me that we're apart You wander down the lane and far away Leaving me a song that will not die Love is now the stardust of yesterday The music of the years gone by. Sometimes I...
-
کابوسی با طمع مرگ
یکشنبه 14 خرداد 1391 12:45
حس ترس و تشویش تنهایی و مرگ سکوت شیون و گریه ... همه اش یکباره آن هم در خواب هم آغوشم شده بودند. چند ساعت گیجی و سردرد به خاطر کابوسی که دیشب دیدم کابوسی با طمع مرگ و ترس. + "پدر"
-
بانوی من!
جمعه 12 خرداد 1391 13:49
اینجا پشت علفزار شهر آن سوی دودکش ها و پنجره ها پشت آن تپه ماهور سبز درون آن کارخانه ی عظیم شعر چرخ می کنند و نامت را به پیرهن من می دوزند اینجا همه در کارند اینجا همه در به در دنبال تو می گردند بانوی من! ... پیرهنم را تنم کن و دگمه ها را یکی یکی روی لبهام ببوس. +عباس معروفی.
-
خورشید
دوشنبه 8 خرداد 1391 20:13
+ بعضی شب ها هست که خواب توش حرومه باید بیدار موند ، بیدار موند و فکر کرد . به یک حجم سیاه خیره ماند "گنگ" به ثانیه های رفته به ثانیه های مانده به زندگی ... تا طلوع بیشتر فرصت ندارم . طلوع خورشید حس امید را در من زنده می کند . حسی دور. با "شکوه" است ، طلوع خورشید. ++محمودآباد/مازندران.
-
ترس
جمعه 29 اردیبهشت 1391 19:59
پشت مارک لباس هام مخفی شدم از ترس ، میترسم کسی رو تو بازیم راه بدم بازیش از من قشنگتر باشه بهش ببازم .
-
یادداشت شماره یک
شنبه 23 اردیبهشت 1391 20:48
من وقتم رو برای ادمایی که تو levelام نیستن تلف نمی کنم ، این جور ادما معولا باعث رنجش من می شن . هر وقت خارج این قاعده رفتار کنم به این نتیجه می رسم که اشتباه کردم ولی این شامل ادم های که نمی شناسم نمی شه ،اول باید دیگران را شناخت بعد در موردشون نظر داد یا قضاوت کرد . من همیشه دارم می گم که نباید از روی ظاهر ادما در...
-
هیچ توضیح منطقی وجود ندارد ...
شنبه 23 اردیبهشت 1391 20:08
یک توجیه منطقی برای کارهایم باید داشته باشم . وقتی این توجیه منطقی وجود ندارد ولی اون کارو انجام بدهم "همیشه" به یک نقطه ختم می شود "شکست"
-
سپهر
شنبه 23 اردیبهشت 1391 19:45
-
صدا
چهارشنبه 20 اردیبهشت 1391 16:10
اصلا اسمم را صدا نکن !
-
خواب
چهارشنبه 20 اردیبهشت 1391 13:11
خواب نما شدم ...
-
سرا پا آتشم
چهارشنبه 20 اردیبهشت 1391 13:01
تا قیامت می دهد گرمی به دنیا آتشم آفتاب روشنم نسبت مکن با آتشم شعله خیزد از دل بحر خروشان جای موج گر بگیرد یک نفس در هفت دریا آتشم چیست عالم آتشی با آب و خاک آمیخته من نه از خاکم نه از آبم که تنها آتشم شمع لرزان وجودم را شبی آرام نیست روزها افسرده ام چون آب و شبها آتشم اشک جانسوزم اثر ها چون شرر باشد مرا قطره آبم به...
-
آهنگی در سکوت
چهارشنبه 20 اردیبهشت 1391 12:58
بپیچ ای تازیانه! خرد کن، بشکن ستون استخوانم را به تاریکی تبه کن، سایهٔ ظلمت بسوزان میلههای آتش بیداد این دوران پر محنت فروغ شب فروز دیدگانم را لگدمال ستم کن، خوار کن، نابود کن در تیره چال مرگ دهشتزا امید ناله سوز نغمه خوانم را به تیر آشیان سوز اجانب تار کن، پاشیده کن از هم پریشان کن، بسوزان، در به در کن آشیانم را به...
-
خاطرات گذشته...
چهارشنبه 20 اردیبهشت 1391 12:53
تا بدانند سرنوشتش را در چه مایه بر چه پایه باید نهاد تصمیم گرفت خاطرات گذشتهاش را بنگارد و به خدمت سرنوشت سازانش بگمارد... عجبا دید که در کلبهٔ نگون بختش حتی برای نمونه یک مداد هم ندارد از انبار یک تاجر لوازم التحریر شبانه، یک میلیون مداد به سرقت برد و تمامی یک میلیون مداد را تراشید چرا که میخواست خاطرات گذشته را...
-
اندوه پرست
چهارشنبه 20 اردیبهشت 1391 12:51
کاش چون پاییز بودم ... کاش چون پاییز بودم کاش چون پاییز خاموش و ملال انگیز بودم برگهای آرزوهایم یکایک زرد میشد آفتاب دیدگانم سرد میشد آسمان سینه ام پر درد می شد ناگهان طوفان اندوهی به جانم چنگ می زد اشکهایم همچو باران دامنم را رنگ می زد وه ... چه زیبا بود اگر پاییز بودم وحشی و پر شور و رنگ آمیز بودم شاعری در چشم من می...
-
تنهایی ...
چهارشنبه 20 اردیبهشت 1391 12:23
-
پوچ
جمعه 15 اردیبهشت 1391 21:18
"پوچی" رنگ زندگی این روزهای من است ... فصل اول "شروع" از کجا شروع شد ، بحران ها هم مثل خواب می مونن هیچ وقت یادمون نمی اد چی شده و از کجا شروع شده یه دفعه میبینیم وسط ماجرایم. فصل دوم "لوکال ماکسیما" روی منحنی بحران نقطه لوکال ماکسیما جایی بود که من با یه جمله رو به رو شدم ... . فصل سوم...
-
طراوت
جمعه 15 اردیبهشت 1391 18:09