-
شما
پنجشنبه 30 خرداد 1392 12:59
اول آ همش میگفتم کاش تو خیابون اتفاقی ببینمت الان میگم اگه ببینمت صدات کنم نمیگی شما !؟
-
1392
پنجشنبه 30 خرداد 1392 12:59
... من درین گوشه که از دنیا بیرون ست ٬آسمانی به سرم نیست از بهاران خبرم نیست آنچه میبینم دیوار است. ... تلخ گذشتی، تلخ. +سال نو مبارک.
-
ترس
پنجشنبه 30 خرداد 1392 12:58
انگاری یه کم ترسو شدم این روزا دلم که براش تنگ میشه میترسم بهش بگم. میترسم بره و گم بشه تو شلوغی صداها +دل من برات تنگ شده.
-
یادنگرفتم
پنجشنبه 30 خرداد 1392 12:58
یخورده پیر شدم ولی یاد نگرفتم یه آدم دیگه شم.
-
بهمن
پنجشنبه 30 خرداد 1392 12:57
بوی بوسیدن لب های کبود تو را می دهد این باران بهمن + خداحافظ ماه مورد علاقه من
-
آرزو
پنجشنبه 30 خرداد 1392 12:57
پنج شنبه صبح آرزو کردم، ساعت به چهار نرسیده آرزوم برآورده شد،اگه همه آرزوه هام به این سرعت برآورده میشد چقدر خوب میشد. حداقل فهمیدم اشتباه می کردم کسی به من دروغ نگفته ... مرسی کائنات مرسی قهوه فوری مرسی خورشید مرسی شهرمقدس +من هنوز معنی اون نگاه ها و خنده ها رو نفهمیدم. +تنزل آرزو
-
دوست داشته شدن
پنجشنبه 30 خرداد 1392 12:56
... ببین پرهام من همیشه گفتم وقتی یه نفر تورو دوست داره خیلی با این فرق داره که تو یه نفر رو دوست داشته باشی. باید حواست خیلی بهش باشه ... +کامران
-
اشک
پنجشنبه 30 خرداد 1392 12:56
خیلی حس بدیه که اشک تو چشمات جمع بشه و نتونی حرف بزنی.
-
سیگار
پنجشنبه 30 خرداد 1392 12:55
میگه "من عاشق این سیگار کشیدن تو ام"، سیگارشو مثل من می گیره تو دستش و یه کام می گیره زیرلب میخنده و ادای منو در میاره. بعدش میگه "خوراکه این جوری جلو دوست دخترت سیگار بکشی". با گوشه لبم میخندم.
-
دلم
پنجشنبه 30 خرداد 1392 12:54
گاهی وقتا دلم برا یه نفر تنگ میشه.
-
دوستتم نداره
پنجشنبه 30 خرداد 1392 12:53
بهم میگه دوستت نداره فقط نمی خواهد بهت بگه چون تو ازش میپرسی چرا، فکر میکنه اگه بهت بگه ناراحت میشی و روحیت خراب میشه. خندم میگیره، ولی بعد تو دود سیگارم گم میشم.
-
اینجا
پنجشنبه 30 خرداد 1392 12:53
گاهی وقتا انقدر مزحک میشه که فقط میشه بهش خندید، اینکه تو برا همه پروژه بنویسی بعد پروژه خودتو نتونی سرساعت بفرستی. این که یه چیزی هست به اسم قابلیت اطمینان که نسبت به یه سری چیزا اینجا خیلی خیلی پایینه نباید روشون زیاد حساب کرد چه برسه به اطمینان، شاید این خاصیت اینجاست "جهان سوم" .
-
مامان
پنجشنبه 30 خرداد 1392 12:53
همیشه تو همه چی رو آروم کردی، حتی فکر کردن به لحظه نبودنت پشت می لرزونه ...
-
صدا
پنجشنبه 30 خرداد 1392 12:53
قدم زدن روی برف تازه، روی کریستال های خرد شده صدای، خرچ خرچ! آج پوتین و برف، صدای سکوت شهر سرد من صدای تنهایی
-
من
پنجشنبه 30 خرداد 1392 12:52
جوابش خیلی ساده است، تو منو دوست داری ؟
-
گریه
پنجشنبه 30 خرداد 1392 12:52
شالگردنمو تا روی لب هام کشیده بودم بالا ساعت 8 شب حوالی اتوبان ناکجا آباد که هر صد سال یه بار گذرم بهش می افته از جنوب غرب به شمال شرق می رفتم. داشتم به مشکلاتم فکر می کردم و غوطه ور تو دنیای سردرگم خودم، که دیدم یه مرد نشسته تو تاریکی پشت به ماشین های در حال گذر به ادمای که دارن رد میشن داره بلند بلند گریه می کنه و...
-
دوس داشتن
پنجشنبه 30 خرداد 1392 12:51
خیلی وقته دیگه کسی رو دوس ندارم فقط دلم میسوزه براشون. II الان زندگیم این جوری شده که صبح که از خواب پا میشم نمی دونم ناهار و شام رو پیش کیام و با کی می خورم. +زمستان
-
یه نفر
پنجشنبه 30 خرداد 1392 12:51
گاهی وقتا باید یه نفر پیدا بشه بهم بگه تو "هیچی نیستی" زیادی خودتو دس بالا گرفتی.
-
خیلی ساده
پنجشنبه 30 خرداد 1392 12:50
دوباره رفتم بیرون که بارش برف رو تو نور زرد حیاط نگاه کنم، ولی دیگه برف نمی اومد. باید همون نیم ساعت پیش که اومده بودم بیرون یه دل سیر نگا(ه)ش میکردم اما سردم شده بود برگشته بودم تو خونه! گاهی وقتا فرصت هامون رو خیلی ساده از دست میدیم.
-
کلاه کاپشن
پنجشنبه 30 خرداد 1392 12:50
صدای طق طق دونه های بارون روی کلاه کاپشن سفیدم سکوت بی انتهای شب حوالی اتوبان اکجاآباد، باعث بفهمم کلاه کاپشنم صدای بارون رو خیلی قشنگتر می کنه. چرا تا الان متوجه نشده بودم
-
تلخی لعنتی
پنجشنبه 30 خرداد 1392 12:50
از اینکه به یکی الکی امید بدم حس بدی بهم دست میده، این تلخی لعنتی واقعیه و اسمش زندگیه هر وقت تونستی باهاش کنار بیایی میشه یه راهی برا بهتر شدنش پیدا کرد ولی تا قبل از اون هیچ امیدی به بهتر شدن و تغیر توش نیس! باورش کن که بشه به تغییرش فکر کرد، کمک کرد برا ساختن لحظه اونم نه تو فردا همین لحظه
-
یادتو
پنجشنبه 30 خرداد 1392 12:49
نمی دونم اول بارون می آد بعد یاد تو می افتم یا اول یاد تو می افتم بعد بارون می آد. تو و بارون یه معنی رو دارید برام
-
فیلم
پنجشنبه 30 خرداد 1392 12:49
انگار دیگه زندگی من نیست، بیشتر شبیه یه فیلم سینمایی شده که هیچ کس حوصله تا آخر نگاه کردنش رو نداره.
-
دروغ
پنجشنبه 30 خرداد 1392 12:49
به صورت معصومت نمی خوره اهل دروغ باشی ولی اگه همه حرفات هم دروغ باشه، خوبه بازم دروغ بگو بهم.
-
خریدار
پنجشنبه 30 خرداد 1392 11:18
تا حالا آدم نفروختم ولی خیلی ها رو خریدم.
-
تموم شد
سهشنبه 28 خرداد 1392 21:31
انگار دنیا تو اون لحظه تموم شد.
-
دل تنگی
سهشنبه 28 خرداد 1392 21:31
چقدر دلم برای اون تابستون تنگ شده یک ناکجاآباد و تمام تو بهت نگفتم ولی عاشق اون صبح های بودم که موهای عسلیت و دم اسبی می بستی و شروع می کردی صدا زدن اسمم رو "پرهام" ... "پرهام پاشو الان هوا گرم میشه دیگه نمیشه بریم بدویم ها" "پرهام پاشو دیگه"... "پرهام". بعد میرفتیم و رو شن های...
-
پرهام skyfall
سهشنبه 28 خرداد 1392 21:29
نوشته های جدید، گذر زمان گذر زمان، زندگی من زندگی من پرهام این اولین پست وبلاگمه پس زیاد طولانی نیس. + پرهام : یکی از قدیمی ترین اسم های پارسی به معنی فرشته خوبی است. همچنین به معنی پیر همه (پدر همه) می باشد. نام پارسی و کهن یکی از پیامبران اوللعزم است، قبل از آنکه بانام "حضرت ابراهیم" از طریق قرآن به...
-
سرد و از دهن افتاده
یکشنبه 26 خرداد 1392 13:39
تو 17 سالگی که یه کتابو می خونی یه حسی بهش داری تو 19 سالگی یه حس دیگه نسبت به همون کتاب داری تو 21 سالگی ... تو 25 سالگی یه حس کاملا متفاوت نسبت به قبل و اون کتاب داری، کتابه همونه تو هم همونی فقط معلوم نیس چرا این جوری داری نگاهش می کنی ...
-
من کاپوچینو !
یکشنبه 26 خرداد 1392 12:49
دلم برات تنگ شده بود "کاپوچینو"