-
زندگی
شنبه 23 مهر 1390 11:07
همه اش به همه می گویم سخت نگیرید اما بی اختیار خودم از همه یشان سخت ترش (سخت تر رش) می گیرم ...
-
جریان باد
شنبه 23 مهر 1390 10:59
ادم های که با جریان باد تغییر می کنند بی تردید،اصلا قابل اعتماد نیستن.
-
خواب هایم
یکشنبه 17 مهر 1390 20:44
نمی خواهم خواب هایم تعبیر شوند.
-
طرز تهیه کاپوچینو در 15 ثانیه +راهنمای سریع
شنبه 16 مهر 1390 16:16
کاپوچینو دوس دارید !؟ پاشید برید در یخچالتون رو باز کنید ببینید شیر یا خامه دارید ، اگه دارید خب تا کاپوچینو خوردن فاصله کمی داریم حالا بگردید دنبال قهوه - شکر و البته کافی میکر . فرض می گیریم بلدید اسپرسو بسازیم حالا یه چیزی پیدا می کنیم که بشه با هاش اسپرسو رو با شیر یا خامه (همزد) میکسری مخلوط کنی چه بسا همزن دستی...
-
اکنون هبوط رنگ
شنبه 9 مهر 1390 11:36
سال میان دو پلک را ثانیه هایی شبیه راز تولد بدرقه کردند. کم کم ، در ارتفاع خیس ملاقات صومعه نور ساخته می شد. حادثه از جنس ترس بود. ترس وارد ترکیب سنگ ها می شد. حنجره ای در ضخامت خنک باد غربت یک دوست را زمزمه می کرد. از سر باران تا ته پاییز تجربه های کبوترانه روان بود. باران وقتی که ایستاد منظره اوراق بود. وسعت مرطوب...
-
باران
چهارشنبه 6 مهر 1390 19:21
اولین باران پاییزی داره اون طرف پنجره از اسمون شهر می ریزه پایین. اهای بارون پاییزی کی گفته تو غم انگیزی...
-
cloud computing
دوشنبه 4 مهر 1390 20:50
کلود کامپیوتینگ یعنی زندگی بدون ترس از دست دادن اطلاعاتتون از روی hddهای که وقتی خاموش می شه باید به هزار جا توسل کنی تا دوباره روشن بشه.
-
پاییز
شنبه 2 مهر 1390 01:35
پاییز رو با همه رنگ ها و روز هاش دوس دارم . و البته یه روز خاص هم توش هست... . تولد همه اونایی که تو پاییز هستش مبارک. و مهر تولد همه متولدین مهر مبارک مخصوصا داداش هایم،هرچند به خاطر n+1 دلیل نمی تونم به خودتون تبرک بگم. پ.ن:هر چند تا حالا یه متولد مهر که نرمال باشه ندیدم.
-
42اینچ
شنبه 2 مهر 1390 01:02
من - برادرم - میسون و البته جی اف کی. هر چند کابل اچ دی ام ای به همون ندادن و نشد 42اینچ رندر بگیریم ولی لذت بردیم.
-
قرارداد مستقل
پنجشنبه 31 شهریور 1390 16:06
اول قرار داد مستقل کاری من کنار یه چهار راه شلوغ بسته شد . بعد اصلاح شده: اولین قرار داد مستقل کاری من کنار یه چهار راه شلوغ بسته شد .
-
داد
دوشنبه 21 شهریور 1390 13:03
وقتی ادما همدیگه رو خیلی دوست داشته باشن سر هم داد هم می زنند...
-
مثبت نود و هشت 914
شنبه 19 شهریور 1390 17:12
... تو دلم بهش فحش می دم و می گم شانس اوردی تو خونه ام و ال لا از همین پشت گوشی یه کاری می کردم که نتونی زبونو تو دهنت بجنبونی هر چی خواستی به هر کی خواستی بگی اونم وقتی داری اشتباه می کنی .
-
خواب شایدم بیداری
شنبه 19 شهریور 1390 16:36
دارم براش می گم رفتم کیف بخرم تو مغازه ٬ بعد ساکت می شم ... می گه خب می گم راستش الان که فکر می کنم ... نمی دونم خواب دیدم ... یا ... واقعا رفتم کیف بخرم. می گه ... مسخره... .
-
جادوگر
شنبه 19 شهریور 1390 16:13
اگر من بگم در همسایگی ما یک جادوگر زندگی می کند شما باورتون می شه ؟
-
باید
جمعه 18 شهریور 1390 14:26
نمی دونم چرا !؟. اما می دونم باید .
-
ترا من
سهشنبه 15 شهریور 1390 23:54
من از یادت نمی کاهم ترا من چشم در راهم.
-
ساعت مچی
یکشنبه 13 شهریور 1390 15:21
ساعت بر نمی دارم شاید یادم بره می خواهی بری.
-
15
جمعه 11 شهریور 1390 21:15
وقتی تو 15 سالگی بزرگترتون بهتون می گه کارتون اشتباه ، بپذرید چون خودتون شاید وقتی 65 سالتون شد هم نفهمید که کارتون اشتباه. گاهی وقتا مشکلی هست بدون راه حل به نام زمان .
-
خوب
چهارشنبه 9 شهریور 1390 11:52
چه خوب ادمی میمیرد.
-
بزرگ
دوشنبه 7 شهریور 1390 21:00
صورتت رو اصلاح کن. -چرا !؟ این جوری یادم میاد که بزرگ شدی.
-
باران
یکشنبه 6 شهریور 1390 19:49
باز باران با ترانه با گوهرهای فراوان می خورد بر بام خانه یادم آرد روز باران گردش یک روز دیرین خوب و شیرین توی جنگل های گیلان کودکی ده ساله بودم شاد و خرم نرمو نازک چست و چابک با دو پای کودکانه می دویدم همچو آهو می پریدم ازلب جوی دور میگشتم ز خانه می شنیدم از پرنده داستان های نهانی از لب باد وزنده رازهای زندگانی بس...
-
و
شنبه 5 شهریور 1390 19:14
و زیرآبی که می رود و رفیقی که نارفیق نیس ولی رفیق هم نیس و دعایی که بایید کرد و دلم که هیچی ازش نمونده بس که تنگ شده است برایت و کمکی که از دستم بر نمی اید و سرم که درد می کند و سوال هایی که جواب ندارم برایشان
-
کوچیک
جمعه 4 شهریور 1390 23:18
و دنیای که کوچیکه ... خیلی کوچیک.
-
نگید ...
جمعه 4 شهریور 1390 19:51
لطفا دروغ نگید .
-
مولوی
سهشنبه 1 شهریور 1390 22:35
شنیدم کاشتری گم شد ز کردی در بیابانی بسی اشتر بجست از هر سوی کرد بیابانی چو اشتر را ندید از غم بخفت اندر کنار ره دلش از حسرت اشتر میان صد پریشانی در آخر چون درآمد شب بجست از خواب و دل پرغم برآمد گوی مه تابان ز روی چرخ چوگانی به نور مه بدید اشتر میان راه استاده ز شادی آمدش گریه به سان ابر نیسانی رخ اندر ماه روشن کرد و...
-
فراقی
سهشنبه 1 شهریور 1390 14:25
چه بیتابانه میخواهمت ای دوریات آزمونِ تلخِ زندهبهگوری! چه بیتابانه تو را طلب میکنم! بر پُشتِ سمندی گویی نوزین که قرارش نیست. و فاصله تجربهیی بیهوده است. بوی پیرهنت، اینجا و اکنون. ــ کوهها در فاصله سردند. دست در کوچه و بستر حضورِ مأنوسِ دستِ تو را میجوید، و به راه اندیشیدن یأس را رَج میزند. بینجوای...
-
قایق
پنجشنبه 27 مرداد 1390 00:02
من چهره ام گرفته من قایقم نشسته به خشکی با قایقم نشسته به خشکی فریاد می زنم: « وامانده در عذابم انداخته است در راه پر مخافت این ساحل خراب و فاصله است آب امدادی ای رفیقان با من.» گل کرده است پوزخندشان اما بر من، بر قایقم که نه موزون بر حرفهایم در چه ره و رسم بر التهابم از حد بیرون. در التهابم از حد بیرون فریاد بر می...
-
سه صبح
دوشنبه 24 مرداد 1390 03:06
ساعت خوبه که بیدار دراز بکشی و به این فکر کنی که چرا زندگیت مثل نقشه های که کشیدی پیش نرفته .
-
من و تو، درخت و بارون ...
یکشنبه 23 مرداد 1390 11:37
من باهارم تو زمین من زمینم تو درخت من درختم تو باهار ــ نازِ انگشتای بارونِ تو باغم میکنه میونِ جنگلا تاقم میکنه. تو بزرگی مثِ شب. اگه مهتاب باشه یا نه تو بزرگی مثِ شب. خودِ مهتابی تو اصلاً، خودِ مهتابی تو. تازه، وقتی بره مهتاب و هنوز شبِ تنها باید راهِ دوریرو بره تا دَمِ دروازهی روز ــ مثِ شب گود و بزرگی مثِ شب....
-
اخرین دونه
شنبه 22 مرداد 1390 23:20
حیف که اخرین دونه اش بود .