یک کاپوچینو | کافه چی

یک کاپوچینو | کافه چی

یک کاپوچینو | کافه چی

یک کاپوچینو | کافه چی

عناوین یادداشت‌ها

  • زندگی شنبه 14 خرداد 1390 19:53
    زندگی شاید دراز کشیدن و خیره شدن به آسمان پر ستاره شب باشد ...
  • آرزو جمعه 13 خرداد 1390 20:39
    ارزو خانم عزیز من اگه جای شما بودم تا حالا بیست بار با این اقای م.خان ازدواج کرده بودم اخه تو از "این"* بهتر کجا می خواهی پیدا کنی دختر ... نه ... واقعا خوشتیپ نیس که هس مهندس نیس که هس تازه ... خود خرشم که خرته ... دوستت داره مثل... بچه مهربون ... خوش رو ... شاعر ... ذوق هنر هم داره ... کتاب خون ماشین و...
  • نام خانوادگی جمعه 13 خرداد 1390 19:58
    من "بدون" نام خانوادگی بازم معنی دارم ...
  • خرید چهارشنبه 11 خرداد 1390 22:55
    داداشی ببخشید که کلافه شدی ولی خب الان اون که می خواستم رو گرفتیم دیگه ، حالا از این سر شهر رفتیم اون سر و برگشتیم بعد دوباره رفتیم و برگشتیم ، چیزی نشده عزیز من . چرا هر کی با من می یاد خرید کلافه می شه !؟ خب یکی بیاد بریم خرید ... برای سری بعد می گم قول می دم پسر خوبی باشم زود انتخاب کنم . پ.ن : قابل توجه این عوارض...
  • خورشید + سرچشمه سه‌شنبه 10 خرداد 1390 23:23
    توی این شهر بزرگ " خورشید بر من و تو یکسان می تابد " ... سرچشمه * در تاریکی چشمانت را جُستم در تاریکی چشم‌هایت را یافتم و شبم پُرستاره شد. ... ----------------------- صدایت می‌زنم گوش بده قلبم صدایت می‌زند. شب گِرداگِردَم حصار کشیده است و من به تو نگاه می‌کنم، از پنجره‌های دلم به ستاره‌هایت نگاه می‌کنم چرا...
  • سیل یکشنبه 8 خرداد 1390 21:36
    سیل اولین بارهای خیلی متفاوت . . .
  • می خوام بنویسم شنبه 7 خرداد 1390 20:25
    هی می خوام بنویسم ما !!! ولی نمی شه !!! الان چرکنویس هام بیشتر از مطالب اینجاس از همه اینا مهمتر این که چند ماه من یه کاپوچینو نخوردم یعنی صبح که پا می شم اگه صبح بیدار شم البته بقدر کافی دیر شده که نمی رسم لباس بپوشم حالا نه اینکه با لیاس خواب راه بیوفتم تو خیابونا ولی نمی رسم دیگه ... من کاپوچینو می خوام یا یه...
  • شعر ناتمام پنج‌شنبه 5 خرداد 1390 21:39
    من سلام بی‌جوابی بوده‌ام طرحِ وهم‌اندودِ خوابی بوده‌ام. زاده‌ی پایانِ روزم، زین سبب راهِ من یکسر گذشت از شهرِ شب. چون ره از آغازِ شب آغاز گشت لاجرم راهم همه در شب گذشت. سه بیت اخر شعر ناتمام احمد شاملو
  • خداحافظ جمعه 30 اردیبهشت 1390 21:36
    خب اگه من ب نظر دیگران احترام نگذارم چ فرقی هست بین من با یکی که ادم می بینمش یاد خیلی چیزا می افته و حالش می خواد ب هم بخوره !؟ پس ب نظرت احترام می گذارم . خداحافظ همین حالا ب شرطی که ب فهمی تر شده چشم هام .
  • برادر و خواهر جمعه 30 اردیبهشت 1390 21:05
    ادما کارای عجیبی می کنن اینقدر عجیب که برادر و خواهر خودشونو انکار می کنن "من برادر و خواهر ندارم "
  • سال نو جمعه 30 اردیبهشت 1390 20:40
    انگار دیشب بیست و نه اسفند بود و امروز یک فروردین باسه من که تازه سال تحویل شد . " سال نو مبارک "
  • Griffin جمعه 30 اردیبهشت 1390 20:33
    دلم می خواهد یه شیردال داشته باشم. یا شایدم شیردال بودم ...
  • برگرد به من پنج‌شنبه 29 اردیبهشت 1390 21:47
    وقتی حالت بده روحت بی پناهه میبینی هر کاری کردی اشتباهه وقتی کم کم به کسی وابسته میشی چون از شب بی نوازش خسته میشی وقتی اروم شدنت خیلی بعیده اینجا یکی هست که به حرفات گوش میده برگرد به من مثل پرنده ای که درختشو پیدا کنه برگرد به من مثل کسی که شبونه هوس دریا کنه*** وقتی به جز شب هیچ رنگی تو نگات نیست وقتی کسی اندازه ی...
  • قمار یا احتمال پنج‌شنبه 29 اردیبهشت 1390 20:49
    استاد ... سلام _[با تکانی بر سر] ... سلام استاد !... شما کتاب "قمار باز" رو خوندید؟ _نه... استاد من جلد کتاب رو می بینم یاد شما می افتم یا "امار و احتمال مهندسی" _ [لبخند ] استاد جدی می گم حالا کتاب رو براتون می گیرم . بخونید. .پ.ن: نمی دونم چرا ، ولی یه حس شدیدی دارم که می گه یه جورایی شدم...
  • blame پنج‌شنبه 29 اردیبهشت 1390 20:13
    نه تو " blame" نیستی .
  • خط کش یکشنبه 25 اردیبهشت 1390 21:43
    مثل همه (اکثر) ادما گرسنه بودم بلند شدم رفتم سر شام و مشغول... سرم رو که بلند کردم نگاه های عجیبی رو دیدم ... _ e ، مگه ... تو هم غذا می خوری ... !!! جان ... چی شده چرا این جوری نگاه می کنید ... _ چی شده اومدی شام بخوری جان ... مامان !!! چی میگن اینا...!؟ _ نمی دونی !؟ نه _ پسر خوب ، دو روزه هیچی نخوردی ... e ...جدی...
  • من یکشنبه 25 اردیبهشت 1390 21:00
    من به چه زبونی بایید بگم که : "من شوخی نمی کنم" من اگه شوخی کنم می گم ، دارم جدی حرف می زنم .
  • اسمان یکشنبه 25 اردیبهشت 1390 14:55
    و آسمانی که بارید .
  • بانوی باران جمعه 23 اردیبهشت 1390 21:20
    سلام بر بانوی باران وقتی از زمین تا رنگین کمان از باران می گویند تو در نهایت دلتنگی و تنهایی برای خودت می باری و در نزدیکی از دست دادن هستی . و من در حسرت باران شوق از تو، در سکوت بارشت از بغضی که گلویت را می فشارد ، میمانم . امیدوارم خورشید بتابد تا بارشت از بغض پایان پذیرد . بانوی باران
  • خلیج فارس جمعه 23 اردیبهشت 1390 18:36
    ایران زمین بانویی چند هزار ساله از اغاز تا کنون با خلیجی زنده بوده به نام خلیج فارس روی لینک زیر خلیج رو فارس نگهداریم . http://www.persianorarabiangulf.com/index.php
  • jY AND jZ پنج‌شنبه 22 اردیبهشت 1390 21:44
    سمت راست جی وای و سمت چپ جی زد. پ.ن:1چیز جدید فهمیدم خیلی سخته ب دو تا گربه بگی تو دوربین نگاه کنن بگن سیب .
  • چهارشنبه چهارشنبه 21 اردیبهشت 1390 23:16
    چرا چهارشنبه ها این همه آرومه !؟ کلا چهارشنبه ها خوبه نه هیجان اخر هفته رو داره نه اوج کار. چهارشنبه آروم و البته پر از ...
  • متغیر چهارشنبه 21 اردیبهشت 1390 23:08
    یه وقتی می خواهی یه کاری بکنی اما یه سری " متغیر " روی کارت تاثیر می گذاره حالا اگه تعداد این متغیر ها زیادبشه کار یه کم سخت می شه شاید نتیجه اونی نباشه که دوس داریم ولی کاری نمی شه کرد شده دیگه .
  • بک دوشنبه 19 اردیبهشت 1390 21:54
    قالب رو برگردوندمو... همین جی وای و جی زد رو نه ...
  • هیچی... دوشنبه 19 اردیبهشت 1390 19:32
    سیستم رو از نو جمع کردم و ... هیچی کلی فایل +ادرس از دست رفت و ... هیچی صبح هم که با صدای رعد از خواب بیدار شدم و ... هیچی تازه ، بارون می اومد نرفتم دانشگاه. فردا امتحان دارم و ... هیچی + هیچ + تو بگو لحظه ای تمرکز هیچ کس هم نیس جواب سوال هام رو بده و ... هیچی یکی هم از من نمی پرسه میایی/ نمی یایی ... هیچی ... خودشون...
  • حرف ++ دوشنبه 12 اردیبهشت 1390 21:19
    _حرف من: با کی حرف می زنه ...الان شما داری با من حرف می زنی؟ _بله و ... حرف من: آره. ی ادمای پیدا می شن که بایید بهشون گفت اره *... پ.ن: *بعضی وقتا فقط یه سری حرفا یه معنی دیگه دارن "دمت گرم "ی که امرور گفتم منظور یه سری ف.ح.ش پشت سر هم و آب دار بود . /p
  • حرف یکشنبه 11 اردیبهشت 1390 17:39
    گاهی وقتا ی حرفایی رو نمی زنیم ولی شنیده می شن خیلی بلند تر از فریاد ...
  • تمشک چهارشنبه 7 اردیبهشت 1390 20:25
    احتمالا این دوستای خوبمون تو کارخونه تولید نوشیدنی های مالت تا حالا تمشک نخوردن چون این مالت لعنتی حتی مزه خارهای بوته تمشک رو هم نمی ده چ برسه ب تمشک. وقتی ریسک می کنی و زیر بارون راه می افتی با هدفون آهنگ گوش می دی کلی احساس خرج می کنی یعنی pi سرما خوردگی فردا رو به تنت مالیدی و امروز نمی تونی از رختوابت جداشی .
  • خودت انجام بده شنبه 3 اردیبهشت 1390 20:01
    "اگه می خواهی کاری درست انجام بشه خودت انجامش بده " /p
  • زندگی جمعه 2 اردیبهشت 1390 22:59
    زندگی شاید چهارزانو نشستن زیر رگبار تهران باشد .