یک کاپوچینو | کافه چی
یک کاپوچینو | کافه چی

یک کاپوچینو | کافه چی

اغوش

به اغوشم بکش، مثل

باد که خاکستر سیگاری را با خود 

غرق پرواز میبرد!


به اغوشم بکش، مثل

غزلی از حافظ، شعری از شاملو

16,203 ریال

"خداوند برای هرکس در زندگی مسیری قرار داده است که باید آن را طی کند. کافی است نشانه هایی را که خداوند بر سر راهت قرار داده، بخوانی."

کسی چه می دونه شاید اینا همش یه نشانه ست!


+کیمیاگر پائولو کوئیلو

خواب نما

این جوری یه دفعه که بخوابم می ایی،  بوسیدن لب هات اسون تره. 



تسویه حساب

گاهی وقتا انگاری بعضی حرف های جا می مانند از گفته شدن!

باید برگشت و تسویه کرد بعضی حرفا رو، باید بگیشون وگرنه تا اخر عمر یه جای تو ذهنت باقی می مانند.


+بی خیال سه نقطه های گنگ، بگو دوستت دارم

ستاره صبح

از اینجا

صـــدایت می کنم!

از آنجا تـو بغلم کن

دلـــــــــــــــم گرفته.

+ناهید

آشوبم آرامشم تویی

خواب یار بی وفا دیدن چه حاصل !؟

03:21AM


دارم می ام ایران، خواستی صبح بیا فرودگاه دنبالم.


+sms های دریافتی! بدون جواب.

+شاید اگه دوباره برگردم به اون صبح یه کار دیگه بکنم، ولی اون روز هیچ جا نرفتم.

رخ یار

ما در پیاله عکس رخ یار دیده‌ایم

ولی تو کجایی، دلتنگی روزهای جوانی!؟


+کافه چی سراسیمه به دنبال پول می دود!

گاهی

گاهی وقتا خیلی دوست دارم، گاهی وقتا نه !

اسمون

تو هم داری به همون اسمونی نگاه می کنی که من نگاه می کنم !؟

+خداحافظ اقای صدسال تنهایی، پاییز پدر سالار


 

ادامه مطلب ...

چراغ قرمز

تو این شهر

توی هیاهو و شلوغی خیابونا

قاطیه بوق ماشینا

وقتایی که کوچیکترین مجالی نیست سرتو برگردونی 

من یه چیز خوب پیدا کردم 

یه چیزی که بهم فرصت میده چند ثانیه 

حس کنم کنارمی و می تونم باهات حرف بزنم 

چراغ قرمز های این شهر عجب حال منو خوب می کنه ... !

+ناهید

۱۳۹۳

عید تو عید من، عید همه مبارک 

مهمونی بهاره، بهارمون مبارک

Mexico

بی خیال همه ادما بیا بریم 

زیر بارون 

پیچ و تاب موهای خیست داره بد با دلم تاب میخوره

ستاره صبح، دستمو ول نکن.

کلمه ها

کلمه های ذهنم جلوی احساسم کم آوردن.

وقت ملاقات

چند روز از زندگی مرخصی بگیریم 

یه گوشه خلوت پیدا کنیم

از تمومی آغوشت وقت ملاقات بگیرم 

تو رو زندگی کنم تا خود ستاره صبح.


+facebok

فاصله

همه ی این هیچی فاصله بین من و تو 

همه ی این هیچی هم خیلی زیاده برای دلم

بیا روح من باش

ستاره ی صبح من

دست هایت

دیدی لحظه های را که بی تابم!؟

لحظه های که دلم آشوب است؟

لحظه هایی که چشم هایم را می دزدم از نگاه پر سوال و متعجبت؟


این لحظه های بحران من است.

اما چیزی این میان آرامم می کند،دست هایت!
دست هایت پر از آرامش از دست رفته من است،

پر از حرف های که به جای زبانت با آنها میزنی ...
دست هایت شده سنبل آرامش لحظه های بی تابی من!
دست هایت شده ...
دست هایت یک دنیا حرف بر ذلم جا گذاشته.

+ناهید

معذرت خواهی

زندگی ارزش رو نداشت 

به خاطر همه روزهای که ادم خوبی بودم از خودم معذرت می خواهم  .


آشوب

یه نفر مرد

بی چاره فک کرده میره بهشت، نمی دونه

همین جاست! بین دستای من، تن تو

تمام بودنت ناهید


+وقتی نخندی نمی تونم باور کنم که همه چیز مرتبه.


از ولگردوب به صاحب مداد رنگی ها

تولدت مبارک.

+ با ارزوی  روزهای رنگی برای صاحب مداد رنگی ها.