توی این شهر بزرگ " خورشید بر من و تو یکسان می تابد " ...
سرچشمه *
در تاریکی چشمانت را جُستم
در تاریکی چشمهایت را یافتم
و شبم پُرستاره شد.
...
-----------------------
صدایت میزنم گوش بده قلبم صدایت میزند.
شب گِرداگِردَم حصار کشیده است
و من به تو نگاه میکنم،
از پنجرههای دلم به ستارههایت نگاه میکنم
چرا که هر ستاره آفتابیست
من آفتاب را باور دارم
من دریا را باور دارم
و چشمهای تو سرچشمهی دریاهاست
انسان سرچشمهی دریاهاست.
و دریا سرچشمه باران ...
-------------------------------
بامداد سه شنبه و رعد و برق ... صدای رعد از خواب بیدارت می کنه .
نور برق بعدی شب رو برات مثل افکت فلش بک ، می خواهد از زمان جدات کنه ولی به زمان چسبیدی .
* سرچشمه / احمد شاملو